: تقی کیمیایی اسدی در کانال تلگرامی خود نوشت: دو نوع یادگیری یا حافظه در مغز اتفاق میافتند، یکی حافظه معنایی بدون درگیری مکان و زمان مهم، در شبکههای همبسته کننده قشر مغز است که یادگیری با ایجاد سیناپسهای تازه در محل اتصالات جانبی بازگشتی بین نورونهای شبکهها اتفاق میافتد، و با از بین رفتن نورونها خاطرات آنها هم از بین میروند و حتی اگر نورون تازهای در شبکه شکل بگیرد (که در قشر وجود ندارد) آن خاطره برای همیشه از بین میرود (وضعی که در مغز بیمار آلزهایمر با مرگ نورونی پیش میآید و خاطرات معنایی بهشدت زدوده میشوند). با هیچ تراشه مصنوعی هم نمیتوان وارد این شبکهها شد و کار آنها را تعدیل یا جانشین کرد. نوع دوم یادگیری در هیپوکمپ است که طرحهای الکتریکی اتفاقات جدید و بیپایان زندگی که از همه مغز و از طریق قشر انتورینال به نورونهای دانهدار شکنج دندانهای میرسند، باید توسط این نورونها از هم جداشده و هر طرحی تعدادی از نورونهای شاخ سه آمون را بهطور موقت تحریک کند، تا در سیناپسهای اتصالات جانبی نورونهای بسیار فراوان این بخش بایگانیشده و حافظهی اتفاقات یا رخدادی یا اپیزودیک را شکل بدهند، که تا مدتی پایدار میمانند، اما به باثباتی حافظههای معنایی نیستند. تعداد سلولهای دانهدار شکنج دندانهای محدودند و اگر طی زندگی پر رخداد، یادگیریهای زیادی از این نوع لازم باشند، تنها جایی در مغز که نورون زایی در آن پیدا میشود، در همین ساختار اتفاق میافتد. اگر قناری آواز تازهای از قناری دیگر یاد بگیرد در همین بخش از مغزش نوروزایی میشود. بزرگتر شدن هیپوکمپ در رانندههای تاکسی لندن که باید طی دو سال آموزش همه خیابانها و کوچه پسکوچهها را به خاطر بسپرند تا اجازه رانندگی بگیرند نشان داده شده است. این بخشها در سیستم هیپوکمپ و قشرهای پس و پیش آن در یادگیریهای همبستگی بین اشیاء، مکان و زمان، و به خاطر آوردن آنها از طریق شاخ آمون یک و بنا به دستور قشر جلوپیشانی، نقش اساسی دارند.