: بعد از نشستهای اخیر گروه «بریکس» و انفجار بمب خبری درباره پیوستن ایران به این گروه، انبوهی از تحلیلها درباره آینده آن منتشر شده و برآیند آنها حاکی است اگر چه غرب پیش از این بریکس را دستکم میگرفت و سعی میکرد چنین نگرشی را غالب کند، اما از این به بعد باید این واقعیت را بپذیرد که این گروه عاملی برای نگرانی آنها خواهد بود و در این بین، ایران در عین حال که میتواند موقعیت بهتری را برای خود رقم بزند، وزن قابل توجهی به این گروه بخشیده است.
گروه بریکس متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقایجنوبی پذیرای ایران است. ورود کشوری به بریکس که اقتصاد آن از اقتصاد آفریقایجنوبی بزرگتر است، وزن حساسی به آن میبخشد. همزمان ورود ایران به جرگه اعضای بریکس به این دلیل از حساسیت خاصی برخوردار است که گنجاندنش ضربهای حیاتی به قدرت ژئوپلتیک غرب محسوب میشود. شبکه خبری بلومبرگ آگوست گذشته نوشت: «پیوستن ایران باعث ناراحتی امریکا و متحدانش خواهد شد، به همین دلیل جمله «ایران مزاحم است» بسیار منطقی است.» همان زمان «کوبوس ون استادن» پژوهشگر در نیویورکتایمز نوشت: «میتوانم تصور کنم برخی از اعضا نگران هستند که بریکس تنشهای ژئوپلتیکی با قدرتهای غربی داشته باشد. در این بین، اسرائیل به عنوان راهبر اصلی سیاستهای امریکا در غرب آسیا، بسیار از پیوستن ایران عصبانی است. جروزالمپست در اذعان صریح به این خشم نوشت: «این به آن معناست که ایران ممکن است از روابط خود با روسیه، چین و آفریقایجنوبی برای یک دستور کار ضداسرائیلی سوءاستفاده کند. اگر مکزیک، اندونزی، تایلند، نیجریه، ویتنام، مالزی، فیلیپین و بنگلادش به بریکس ملحق میشدند، این موضوع چندان مورد توجه قرار نمیگرفت. همانطور که به پنج کشور دیگر که مدتهاست عضو بریکس هستند، توجه چندانی نمیشود، اما ایران در غرب آسیا به عنوان یک قدرت ژئوپلتیک منطقهای دارای ظرفیت بالایی است که به راهبرد داخلی ایران که این کشور را در برابر امریکا نگه میدارد، ارتباط دارد.»
هموارشدن مسیر دور زدن سوئیفت
مرکز پژوهش و آموزش «آلما» درباره چشمانداز پیش روی بریکس نوشت: یکی از اثرات احتمالی بر غرب آسیا، به پیوستن ایران به بریکس مربوط میشود. روابط ایران با اعضای این سازمان به ویژه روابط ایران با چین، روسیه و برزیل برای همه آشناست. این فرصتی خاص برای ایران محسوب میشود تا به این ترتیب، وضعیت اقتصادی و سیاسی خود را افزایش دهد و تأثیر تحریمهای جهانی را کاهش دهد. پذیرش ایران در این سازمان میتواند درهای بسیاری از بازارهایی را به روی تهران باز کند که قبلاً در آنها امکان صادرات نفت و گاز و دیگر محصولات وجود نداشت و شرایط برای واردات کالاهای مصرفی هم مساعد شود. علاوه بر اینها، ایران میتواند مجموعهای از خدمات مالی و اقتصادی را از مسیر بانکهای بریکس دریافت کند و ساختاری مانند سوئیفت را که از سال ۲۰۱۸ برایش مسدود است، دور بزند. همه اینها در شرایطی است که تجارت بین ایران و پنج عضو مؤسس این سازمان با ۱۴ درصد افزایش به ۳۸ میلیارد دلار در سال گذشته رسیده است. آلمان گفته که تحریمهای اعمالشده غرب علیه روسیه، این کشور را بر آن داشت سازوکاری تجاری را ترویج کند که تحریمهای غرب را دور میزند و از استفاده از دلار به ویژه در بخش تجارت نفت و گاز خودداری میکند. در همین راستا، هند نیز اخیراً چند قرارداد نفتی با روسیه و امارات منعقد کرده که هزینه آن را به یوان و روپیه پرداخت کرده است. بدیهی است ایران با توجه به وضعیت کنونی و روابطش با امریکا، از اقداماتی که برای کاهش استفاده از دلار انجام میشود، قاطعانه حمایت میکند که برخی از سخنان سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور کشور ایران نیز گواه آن است. اگر این امکان محقق شود و ایران تجارت گستردهای را با اعضای سازمان آغاز کند، پیشبینی میشود اقتصاد ایران رشد قابل توجه و اثرات متعددی داشته باشد. ایران احتمالاً تلاشها و حمایتهای منطقهای خود را گسترش خواهد داد. پیشبینی میشود این امر منجر به افزایش و نفوذ اقتصادی، نظامی و سیاسی ایران در منطقه شود یا ممکن است از موقعیت خود برای گرفتن امتیاز از ایالاتمتحده و غرب در مورد موضوعات مختلف استفاده کند که به تقویت و بازگشت آن به جامعه بینالمللی کمک و در عین حال جایگاه خود را به عنوان یک کشور حفظ میکند.
سرخوردگی از امریکا
پایگاه وایر نوشته است: اشتیاق به بریکس در منطقه غرب آسیا در ایران، عربستان و اماراتمتحده نشان میدهد کشورهای این منطقه، دیگر روابط خود را با جهان از چشم ایالاتمتحده نمیبینند. تضعیف نفوذ ایالاتمتحده در منطقه با توافق صلح بین ایران و عربستان با میانجیگری چین در اوایل سال جاری مطرح شد. نکته حائز اهمیت این است که به جز ایران، هر یک از این کشورها تا همین اواخر متحد نزدیک امریکا بودهاند. سرخوردگی از ایالاتمتحده احتمالاً بیش از یک دهه پیش آغاز شده باشد. در طول بهار عربی، کنار گذاشتن حسنی مبارک، متحد نزدیک دولت اوباما، بیداری روشنی برای دیگر دوستان و شرکای قدیمی امریکایی از عربستان تا بحرین بود. پیش از این، تهاجم جورج بوش به عراق در سال ۲۰۰۳ و سرنگونی رژیم بعث صدام حسین، نفوذ ایران را در این کشور با اکثریت شیعه و در منطقه تقویت کرد.
مسلمنیوز هم نوشته است: تحولات اخیر در بریکس، موجهایی را در پایتختهای غربی ایجاد کرده است. این کشورها، همانهایی هستند که قبلاً این گروه را به دیده تمسخر مینگریستند و حالا باید منتظر باشند از اول ژانویه ۲۰۲۴، بریکس اصلی، شامل شش کشور از ۹ تولیدکننده بزرگ نفت جهان تشکیل شود. این موضوع زمانی مهم میشود که بدانیم بریکس قبلی دارای تولید ناخالص داخلی ۶/۲۷ تریلیون دلاری در سال ۲۰۲۳ است که تقریباً ۳/۲۶ درصد از اقتصاد جهانی را نشان میدهد، در حالی که بریکسپلاس اکنون ۳۰ درصد از اقتصاد جهانی را به خود اختصاص میدهد که حدود ۳۱ تریلیون دلار تخمین زده میشود.
طبق گزارش «گلدمن ساکس» در سال ۲۰۰۳ با عنوان «رؤیاپردازی با بریکس در مسیر ۲۰۵۰»، طی ۵۰ سال آینده، اقتصادهای بریکس- برزیل، روسیه، هند و چین میتوانند به نیروی بسیار بزرگتری در اقتصاد جهانی تبدیل شوند، حتی جالبتر اینکه تا سال ۲۰۲۵، آنها میتوانند بیش از نیمی از اندازه گروه ۷ را تشکیل دهند، در حالی که تنها ایالاتمتحده و ژاپن در سال ۲۰۵۰ جزو شش اقتصاد بزرگ از نظر دلار امریکا هستند. پیشتر بریکس را رسانهها و مفسران سیاسی غربی به عنوان یک تمرین روابط عمومی تحقیرشده معرفی میکردند، اما این گروه به عنوان یکی از بزرگترین چالشها برای هژمونی غرب بر سیستم سیاسی و اقتصادی جهانی و نهادهای آن ظاهر شده است. اعضای جدید سر و صدایی به پا کردهاند و ممکن است توازن قدرت موجود را متزلزل کنند. از طرفی، عضویت ایران و عربستانسعودی به عنوان غولهای انرژی این گروه را به یک پلتفرم قدرتمند تبدیل میکند. با ترکیب امارات، مصر، هند و اتیوپی با جمعیتی قابل توجه، اکنون ۵۰۰ میلیون مسلمان بخشی از این گروه اقتصادی و سیاسی بالقوه قدرتمند هستند.
ائتلاف بریکس از زمان تشکیل خود در ژوئن ۲۰۰۹، همیشه توسعه را به عنوان سنگبنای کار اقتصادی در دستور کار گذاشته است و این موضوع را به طور جمعی بین کشورهای عضو و سپس به صورت دوجانبه با اقتصادهای در حال ظهور و توسعهنیافته در برنامه کار دارد. هدف دستور کار جدید اقتصادی، اولاً ساختن اقتصادهای به حاشیه رانده شده و در حال مبارزه و ثانیاً کار با اقتصادهای توسعهیافته و نیمهتوسعهیافته کشورهایی است که در حاشیه عضویت بریکس هستند.
ظهور یک جهان چندقطبی ضروری تلقی میشود. این امر به بریکس این امکان را میدهد تا در شکلدهی نظم جهانی جدید مشارکت و نقش تعیینکنندهتری در آن ایفا کند. همبستگی اعضای بریکس و کار هماهنگ، مطمئناً علیه تکقطبی غرب مبارزه خواهد کرد و هنگام رویارویی با هژمونی غرب، بریکس را به عنوان بلوک برجسته تغییر میدهد.