فیلم سینمایی «مصلحت» ساخته مشترک حوزه هنری و سازمان اوج، پس از رونمایی در سیونهمین جشنواره فیلم فجر، به مدت سهسال در یک تعلیق توقیف گونه باقی ماند تا اینکه امسال موفق شد با کسب نظر قوهقضائیه، آماده اکران در سینماها شود.
نقد درون گفتمانی و سینمای انقلاب
اگر قرار باشد خط و مرزی میان سینمای تلخ و سیاهنما و سینمای مصلح و منتقد قائل شد تا مرزهای هر کدام را به خوبی از یکدیگر تمییز داد، نگاه فیلمساز به نقد درونگفتمانی یکی از این واژههای مرزساز است. چه بسا فیلمسازانی که ادعای سینمای اجتماعی و دغدغهمند دارند و در عمل سیاهنمایی میکنند، اما فیلمهایی هم هستند که با نمایش یک ناهنجاری به دنبال رفع آن است تا نگاهی مصلحانه و آسیبشناسانه به جمهوری اسلامی داشته باشد.
نقد درونگفتمانی، واژهای است که مرحوم عماد افروغ به کار برد و به سرعت به واژهای پر کاربرد در ادبیات سیاسی و اجتماعی تبدیل شد. مرحوم افروغ در مقالهای با عنوان «نقد درونگفتمانی» مینویسد: «علاوه بر فهم انقلاب اسلامی باید درک مناسبی از آسیبهایی که طی ۳۰ سال گذشته رخ دادهاست، داشتهباشیم. به نظر من، ما باید انقلاب اسلامی و هویت اسلامی را به خوبی بشناسیم، پس بر اساس آن درک و آن بینش و این آسیبشناسی حرکتی را با نقشه و مهندسی سامان بدهیم. باید بدانیم که به کجا میخواهیم برویم، وضع مطلوب را شناسایی کنیم و وضع ایدهآل را هم مشخص کنیم. سپس با یک نقشه راهبردی، استراتژیک و دقیق و با گامهای حسابشده و از روی برنامه به سمت مطلوب حرکت کنیم. به اعتقاد من کماکان این فرصت و توفیق وجود دارد که کاستیها را جبران کنیم. تا انقلاب اسلامی زنده است، این فرصتها و امیدها زنده است. تا نقد درونگفتمانی وجود دارد، این فرصت برای جبران زنده است. اگر خدای ناکرده بنا به دلایلی فرصت را برای نقدهای برونگفتمانی فراهم کردیم و اجازه دادیم که نقدهای برونگفتمانی وارد عرصه رسمی ما شود، آن وقت است که باید احساس خطر کرد. به نظر من کماکان نقد درونگفتمانی و گفتمان انقلاب اسلامی زنده است. گفتمان انقلاب اسلامی به عنوان یک پروژه ناتمام در لابهلای مواجهات و مطالبات روشنفکران ما مشهود است. خلاصه باید قابلیتهای انقلاب اسلامی را فهم و سپس انقلاب اسلامی را آسیبشناسی کرد که طی این سه دهه چه اتفاقاتی افتادهاست.»
نقد سیاست از دریچه سینما
ماجرای نقد درونگفتمانی انقلاب اسلامی با ابزار سینما، مسئله جدیدی نیست و میتوان آن را در ساختههای فیلمسازان شناسنامهدار انقلاب مشاهده کرد. آثاری مانند «آقای رئیسجمهور» و «قلادههای طلا» ساخته ابوالقاسم طالبی را میتوان در زمره فیلمهایی دانست که تلاش دارند نقد درونگفتمانی را دنبال کنند، فیلم سینمایی «آژانس شیشهای» ساخته ابراهیم حاتمیکیا نیز از برجستهترین فیلمهای این جریان در سینمای ایران است. فیلمساز مشکلی را درون انقلاب مشاهده و نسبت به عواقب آن احساس خطر کرده و دست به خلق فیلمی دلسوزانه زده است.
این مسئله، اما در مواردی دچار افراط و تفریطهایی هم بودهاست، چراکه فهم مرزهای دقیق آن از زبان هنر کار هر کسی نیست، با این حال فیلمسازان متعددی کوشیدهاند به این عرصه ورود کنند و توفیقات آنها نیز نسبی بودهاست.
این مسئله در سالهای اخیر، با فیلمهایی، چون «دیدن این فیلم جرم است» و «مصلحت» پیگیری شدهاست که هر کدام دارای نقاط ضعف و قوتی هستند. اینکه فیلمی تلاش دارد به نقد یک موضوع داخلی بپردازد، لزوماً به معنای موفقیت آن در بیان نیست و از این نظر فیلم «دیدن این فیلم جرم است» میتواند مثال روشنی باشد.
«مصلحت» بر پرده سینما
فیلم سینمایی مصلحت محصول مشترک اوج و حوزه هنری است. این فیلم به کارگردانی حسین دارابی و تهیهکنندگی محمدرضا شفاه تولید شدهاست. شفا پیش از «مصلحت»، تهیهکنندگی «دیدن این فیلم جرم است» را نیز برعهده داشتهاست. هر دو فیلم از اینکه دغدغهای برای نقد یک موضوع حاکمیتی و سیاسی داشتهباشند با یکدیگر شباهتهایی دارند، اما در «مصلحت» هوشمندی بیشتری به خرج داده شده و ماجرای فیلم در یک بستر تاریخی در سالهای نخست پیروزی انقلاب میگذرد. ظرافتهایی که فیلمساز در «مصحلت» به کار برده باعث شده تا فیلم از نظر مضمون نیز پختهتر از «دیدن این فیلم جرم است» باشد. حتی مصلحت میتوانست برداشتی آزاد از اتفاقات واقعی سالهای ابتدایی انقلاب باشد.
فیلم ابتدا «پدری» و بعد «مصلحت نظام» و در نهایت «مصلحت» نامگذاری شد. دو نهاد فیلمساز با چنین نامگذاری که میتواند ارجاعات روشنی به نهادهای انقلابی داشته باشد، مانند آنچه در «دیدن این فیلم جرم است» رخ داد، سعی کردهاند از تکنیکهای جلبتوجه برای مطرح شدن فیلم استفاده کنند. «مصلحت» یک گفتمان را به سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی برده و یک آسیبشناسی جدی از فهم نادرست و مخربی که یک مسئول مملکتی از «مصلحت» ممکن است داشته باشد، ارائه میدهد. از این جهت میتوان فیلم را یکی از آثاری دانست که به صورت جدی در پی نقد درونگفتمانی است.
اینکه پس از سه سال، مصلحت توانسته است به اکران عمومی برسد، نشانه انعطاف قابلتقدیر دستگاه قضایی است که گفته شده اصلیترین عامل توقیف این فیلم بودهاست. تمایز میان فیلمی که به دنبال نقد صحیح و اصلاح آسیبها است، با آثاری که صرفاً «نقد» را وسیلهای برای تخریب و سیاهنمایی را ابزاری برای دیدهشدن میدانند، باعث خواهد شد سینمای ایران، در آینده بیشتر به سمت سینمای مصلح پیش برود. کمک به دیدهشدن فیلمهایی از جنس «مصلحت» میتواند به گسترش نقد سیاسی با استفاده از ابزار هنر کمک کند، هر چند این عرصه ظرافتهای خاص خود را میطلبد. هنرمندان متعهدی که میتوانند آسیبهای سیاسی و اجتماعی را دلسوزانه بیان کنند و در ضمن مخاطب خود را امیدوار به عدالت جمهوری اسلامی در پرداخت به نابسامانیها نگه دارند، قطعاً برای آینده سینمای ایران مفید خواهندبود.
«مصلحت» مانند تمامی آثار سینمایی دارای نقاط ضعف و قوت در ساختار است و «جوان» در اینجا صرفاً به ارتباط این فیلم و جریان نقد درونگفتمانی پرداخته و این به معنای نفی نقاط ضعف فیلم نیست. نقد فنی فیلم «مصلحت» در آینده منتشر خواهد شد و در آن ساختار فیلمنامه و فیلم زیر ذرهبین خواهد رفت.