: سعید تقیآبادی، مدیر بازنشسته آموزشوپرورش و مدرس دانشگاه در گفتگو با «جوان» با تمرکز بر ضرورت ابعاد پرورشی در سیستم آموزش کشور برای دانشآموزان بیان کرد: بر اساس آموزههای دینی ما شاید بهتر بود نام آموزشوپرورش را وزارت پرورش و آموزش میگذاشتیم چراکه پرورش مقدم بر آموزش است.
وی اظهار کرد: وقتی به آموزش تکبعدی توجه شود، نتیجه و برونداد آن بچههای نخبهای هستند که تعلقخاطر چندانی به وطن خود ندارند و به عنوان فرار مغزها به کشورهای دیگر میروند و حاضر به خدمترسانی در اینجا نیستند.
به اعتقاد وی به رغم ادعای آموزشوپرورش برای کار کردن روی ابعاد پرورشی، اما توجه چندانی به این مهم نشده است و ما نیازمند برنامه فرایندمحور برای برآورده کردن فضائل انسانی در دانشآموزان هستیم.
وی توضیح داد: در کشورهای غربی میگویند ما به دنبال این هستیم فرد را برای شهروند خوب بودن تربیت کنیم و حقوق شهروندی را آموزش دهیم، در حالی که ما به دنبال مؤلفههای حکومت دینی هستیم که اسم آن را حیات طیبه اسلامی میگذاریم، اما در عمل توجهی نمیکنیم.
وی ضمن انتقاد از اسناد بالادستی نسبت به توجه به مسائل آموزشی و پرورشی گفت: ما قلههای علمی را در سیستم آموزشی فتح کردهایم، اما چنین حرفی در مورد موضوعات پرورشی وجود ندارد، هر چند از همین جوانان شهید حججیها بیرون میآیند، اما انتظار داریم حججیها زیاد باشند که این رویکرد در آموزشوپرورش وجود ندارد، بنابراین ما نیاز داریم معلمان به لحاظ فضائل انسانی بیشتر روی خود کار کنند.
تقیآبادی با تأکید بر اینکه آمادگی نیروی انسانی برای خدمت مهم است، افزود: ما نیاز داریم فرهنگیان ما حین خدمت آموزش ببینند، اما متأسفانه معلمان امروز به قشری تبدیل شدهاند که منزلت اجتماعی آنها پایین آمده است و نتوانستهایم قشر فرهنگی داشته باشیم که به جایگاه خود افتخار کنند.
وی ضمن نقد صریح نسبت به خروجی اندک اثرگذاری پرورش اظهار داشت: کارنامه آموزشی برای خروجی تحصیلی ارائه میشود، در حالی که مؤلفه تربیتی و پرورشی برای تلاشها، صرف انضباط در انتهای کارنامه است.
این مدرس دانشگاه ضمن انتقاد از فقدان نهادینهشدن فضائل پرورشی در مدارس یادآور شد: نظام آموزشی ما کارآمدی لازم را ندارد و در پایان ۱۲ سال افتخارات تربیتی برای دانشآموزان نداریم، در حالی که باید در بعد پرورشی کارنامه ارائه کنیم.
وی افزود: مشکل از مجریان ما در آموزشوپرورش است که نمیتوانند به رسالت خود عمل کنند چراکه سند تحول بنیادین ریل گذاری آموزشوپرورش را مشخص کرده است. دانشآموز ما بعد از تحصیل به دانشگاه میرود و درس قرآن تعلیم میبیند، یعنی ۱۲ سال دانشآموز آموزش قرآن دارد، اما در دوران دانشگاهی نیز آموزش روخوانی قرآن میبیند که واقعاً جای تأسف دارد.
تقیآبادی در پاسخ به این سؤال که مهارتآموزی در سیستم ما چه جایگاهی دارد و به پیشرفت دانشآموز چه کمکی میکند؟ گفت: حیات طیبه اسلامی صرف آموزش شهروندی نیست و طبق آن دانشآموز باید قانونمند شود و توان حل مسئله داشته باشد چراکه ما میخواهیم فردی را برای زندگی آینده آماده کنیم، اما محصول پرورشیافته ما قادر به حل مشکلات شخصی خود نیست، بنابراین این شکل تربیت و آموزش، اتلاف منابع بیتالمال و دانشآموزان است که باید به مطالبه عمومی خانوادهها تبدیل شود.
این کارشناس تربیتی به «جوان» توضیح داد: ما نتوانستهایم به خانوادهها بقبولانیم که دانشآموز در پایان دوران تحصیل باید زندگی آینده خود را مدیریت کند و صرفاً آموزشوپرورش را در بعد آموزشی پاسخگو کردهایم.
یکی دیگر از موضوعات مورد بحث با این کارشناس موضوع بیتوجهی نوجوانان امروز به مفهوم «زمان» بود که وی درباره آن گفت: به تناسب فناوری روز و رشد آن آموزش ما رشد نکرده، یعنی دانشآموز با یک دریای اطلاعات مواجه است، در حالی که ما میخواهیم او را با شیوه سنتی سر کلاس بنشانیم تا صرفاً مفاهیم ما را بشنود.
به اعتقاد وی، شیوههای سنتی دیگر جواب نمیدهد و عملاً باید محتوای جذاب بسازیم که برای دانشآموزان ایجاد انگیزه کند.
تقیآبادی ضمن نقد بسترهای فعلی مجازی آموزشوپرورش گفت: اگر ما میخواهیم آموزش برای دانشآموزان جذابتر از سایر موضوعات مجازی باشد، باید تلاش کنیم، اما توصیه ما به دانشآموزان این است که وقت میگذرد و باید قدر آن را بدانند.
وی فقدان مهارتآموزی را نقد وارده به سیستم آموزشوپرورش دانست و بیان کرد: دانشآموزان امروز تحصیل علم را در جامعه کاربردی نمیدانند و رغبتی هم برای آن ندارند، در حالی که اگر به سمت مهارت آموزی میرفتیم، دانشآموزان برای تحصیل انگیزه بیشتری داشتند.
وی به مثالی در این زمینه اشاره کرد و گفت: در کشورهای دیگر مثل استرالیا به دنبال مهارت فرد هستند نه صرف کسب مدرک و ما نیز باید به این سمت برویم که دانشآموز بداند سیستم آموزش به سمت آیندهنگری و مهارتآموزی میرود.
این کارشناس تعلیم و تربیتی به نقش خانوادهها برای پرورش خلاقیت فرزندان تأکید و اضافه کرد: خانوادهها باید به فکر انتقال و آموزش مهارتهای زندگی فرزندان خود باشند و در این زمینه برنامه اثرگذار داشته باشند. امروز خانواده نباید بگوید تربیت را محول به آموزشوپرورش کردم و سلب مسئولیت کند. متأسفانه خانوادهها فرزند خود را رها میکنند در حالی که جای خالی پرورش در سیستم جامعه را خود باید پرکنند و به دنبال فضاهایی باشند که مهارت را به فرزندشان منتقل میکند یا در فضای منزل این مهارت را انجام دهند.